به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مناجاتی از خواجه عبدالله انصاری

28 فروردین 1392 توسط غلامی

الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست.


الهی ترسانم از بدی،خود بیامرز مرا به خوبی خود.


الهی بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما بی آب مکن.


الهی هرکس ازآنچه ندارد مفلس است و من از آنچه دارم.


الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه،کار به عنایت بود ،باقی بهانه.


الهی اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد کرده ام پشیمانم.


الهی کدام درد از این بیش باشد که معشوق توانگر بود و عاشق درویش.

 

 1 نظر

یا علی رفتیم بقیع...

26 فروردین 1392 توسط غلامی

یاعلی(ع) رفتم بقیع اما چه سود


هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود


یا علی(ع) قبر پرستویت کجاست؟


آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟


هرچه باشد من نمک پرورده ام


دل به عشق فاطمه (س)خوش کرده ام


حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است


فاطمه (س) حلال صدها مشکل است


شهادت جگرگوشه وریحانه پیامبربرهمگان تسلیت باد.

 نظر دهید »

طریقی بهتر از مهر و وفا نیست

09 اسفند 1391 توسط غلامی

خداوند بی نهایت است و لا امکان و بی زمان،اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو

گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.

خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط اعتقاد،به شرط پاکی دل،به شرط طهارت روح،به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک و دست هایتان را

از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از ناجوانمردی ها،ناراستی ها ،نامردمی ها….

                                                                                                                                                                                                                                                                      ملاصدرا

 1 نظر

توجه به والدین

10 اردیبهشت 1391 توسط غلامی

روزي پدرم به من گفت: «گاهي اوقات كه به اسرار وجودي خود و كارهايم مي انديشم، احساس مي كنم يكي از مسايلي كه

باعث خير و بركت در زندگي ام شده و همواره عنايت و لطف الهي را شامل حالم كرده، احترام و نيكي فراواني بوده است كه به

والدين خودم كرده ام، به ويژه در دوران پيري و هنگام بيماري. علاوه بر توجه معنوي و عاطفي، تا آنجا كه توانايي ام اجازه مي داد

از نظر هزينه و مخارج زندگي به آنان كمك و مساعدت كرده ام.» پدرم نسبت به پدر بزرگوارش مرحوم آقاي «‌حاج شيخ محمد

حسن مطهري» تواضع و احترام خاصي داشت، هرگاه ما به فريمان سفر مي كرديم، پدرم تأكيد داشت ابتدا به منزل والدين خود

برود. هنگام ملاقات با آنان نيز صورت و دست مادرشان را مي بوسيد و به ما توصيه مي كرد كه دست آنان را ببوسيم. اگر گاهي

از صحبتهاي پدر و مادرم دلتنگ مي شدم، ايشان مي فرمود: « مجتبي! انسان هيچگاه از سخن پدر و مادرش ناراحت نمي شود.

والدين هميشه خير و سعادت فرزند خود را مي خواهند.

راوي: مجتبي مطهري

 1 نظر

در سوگ فاطمه

04 اردیبهشت 1391 توسط غلامی

 

شب است و گوهری خفته به تابوت
از این غم کل عالم گشته مبهوت
-
شب است و عالمی اندر غبار است
دل شیعه بسی اندوه بار است
-
شب است و یک گلِ پهلو شکسته
گل دیگر در این ماتم نشسته
-
شب است و مه نهان از دیده ها شد
که بغض خفته ی عالم رها شد
-
شب است و روح و جان از مرتضی رفت
ببین ظلم و تباهی ، تا کجا رفت
-
شب است و سینه ای پر سوز و آه است
درِ بیت علی ، از چه سیاه است
-
شب است و دخت طاها ، جان سپرده
ازآن ضربت که از ، بیگانه خورده
-
شب است و کودکان غم ناله دارند
به روی چشم و گونه ژاله دارند
-
شب است و گریه هاشان بی صدا شد
که لرزان زین عزا عرش خدا شد
-
شب است و شمع مادر گشته خاموش
گرفته کودکان ، لیکن در آغوش
-
شب است و خفته زهرا در دل خاک
ملائک هم بخوانندش ، به افلاک
-
شب است و دخت زهرا خون فشان است
که خاک مادر ما بی نشان است

به امید پیروی همه مسلمان از این الگوی برتر برای زندگی پاکیزه ایمانی و دور گشتن از مظاهر توحش ابلیسیان زمان ،

انشاءالله


23 400x300 دو شعر بسیار زیبا درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها





 نظر دهید »

ای که دستت می رسد...

02 اردیبهشت 1391 توسط غلامی


ای که دستت می رسد کاری بکن             پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

نام نیکو گر بماند زآدمی                            به کز ماند سرای زرنگار

آدمی را عقل باید در بدن                       ورنه جان در کالبد دارد حمار

گنج خواهی در طلب رنجی ببر             خرمن ار می بایدت تخمی بکار

شکر نعمت را نکویی کن که حق                دوست دارد بندگان حقگزار

لطف او لطفیست بیرون از عدد          فضل او فضلیست بیرون از شمار

نام نیک رفتگان ضایع مکن                           تابماند نام نیکت بر قرار

با بدان بد باش و با نیکان نکو             جای گل ؛گل باش و جای خار خار

دیو با مردم نیامیزد مترس                       بل بترس از مردمان دیو سار

ای که داری چشم عقل گوش وهوش           پند من در گوش کن چون گوشوار

«سعدی»

 

 1 نظر

نوای دل

29 فروردین 1391 توسط غلامی
گرفته جان نفسم در ثناى حضرت هادى

دُر سخن بفشانم به پاى
حضرت هادى


نداشت طوطى جانم هنوز لانه به جسمم

که بود مرغ دلم آشناى
حضرت هادى


صفا و مروه کجا و حریم یوسف
زهرا(س)

صفاست در حرم با صفاى
حضرت هادى


مقربان الهى فرشتگان بهشتى

کشند منت لطف و عطاى
حضرت هادى


ز دست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم

شود زیارت صحن و سراى
حضرت هادى


درندگان زمین التجا برند به سویش

پرندگان هوا در هواى
حضرت هادى


اگر به سامره‏ ام اوفتد گذر سر و جان را

کنم نثار به گنبد نماى
حضرت هادى


دلم که درد گناهش به احتضار کشانده

پناه برده به دارالشفاى
حضرت هادى


مرا چه قدر که گردم گداى خاک نشینش

که هست خازن جنت گداى
حضرت هادى


دهد به روح لطیف ملک، صفا و طراوت

ملاحت سخن دل رباى
حضرت هادى


به خاک عطر بهشتى پراکند اگر آید

نسیمى از طرف سامراى
حضرت هادى


به عمر دهر مرا گر دهند عمر، نیرزد

به لحظه‏ اى که کنم جان فداى
حضرت هادى


به تیرگى نبرى روى و راه خود نکنى گم

هدایت است به ظل لواى
حضرت هادى


بخوان زیارت پر فیض جامعه که برى پى

به ارزش سخن دلرباى
حضرت هادى


مرا رضایت ابن الرضا خوش است که دانم

بود رضاى خدا در رضایت
حضرت هادى


s="s-r-Tb s-r-Hc-Pa c-wa-Da s-r" style="height: 251px; text-align: center;">
 نظر دهید »

عید اومده عید اومده عید اومده

25 اسفند 1390 توسط غلامی

دوباره رسیدن فصل بهار

دوباره نو شدن قول و قرار

دوباره محبت و آشتی کنون

خوش باشیم تو این دو روز روزگار

دوباره فصل شکفتن دله

دوباره کنار گذاشتن گله

نکنه یه وقتی یادمون بره

که دیگه بر نمیگرده این بهار

عید اومده عید اومده بهاره

شادی رو به خونمون میاره

عید اومده عید اومده بهاه

هر چی از  خدا میخوای برات هدیه بیاره

دلا هی بی قرار ثانیه‌ها رو میشماره

بهار

 نظر دهید »

ارزش نماز اول وقت

21 اسفند 1390 توسط غلامی


آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:
« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »
اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. »
خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. »
و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد،
هر چند حضور قلب هم نباشد. »

 نظر دهید »

17 اسفند شهادت محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله

16 اسفند 1390 توسط غلامی

ماه اسفند شاید به دلیل آنکه هر سال به استقبال بهار می رود از بوی خوش و طراوتی خاص برخوردار است، اما این ماه در

تاریخ رشادت های ملت آزاده و قهرمان ایران از جهاتی دیگر نیز رایحه ای خوش را به مشام می رساند.

روزهای آسمانی شدن برخی از اسطوره های حماسه و ایثار این آب و خاک که شاید تاریخ به ندرت بتواند مانندشان را به یاد

آورد، در این ماه به وقوع پیوسته و عطر بهشتی شدنشان تا دنیا دنیاست مشام جان هر آزاده عاشقی را نوازش خواهد کرد.

سالروز شهادت حسین خرازی، مهدی باکری، حاج ابراهیم همت و… و سالگرد عملیات های غرور آفرینی چون خیبر، کربلای

7، بدر، ظفر7، بیت المقدس 3، والفجر 10 و… که همگی در این ماه اتفاق افتاده، شاهدی بر این مدعاست.

دامنه کوشش و همتِ ابراهیم در روزه‌داری و به جای آوردن نماز و سایر فرایض دینی، تا بدانجا رسید که پیش از ورود به

دبیرستان لقب «روحانی خانه» را به او دادند.

2
در میدان بزرگ «شهر‌رضا» مجسمه بزرگی از شاه قرار داشت. ابراهیم و چند نفر از دوستانش نقشه کشیده بودند که در یک

فرصت مناسب، مجسمه را پایین بکشند.

ظهر روز تاسوعا، ابراهیم ناهارش را که خورد، به طرف میدان به راه افتاد. دوستانش را جمع کرد وگفت: «باید همین الآن

مجسمه شاه را پایین بکشیم!»

یکی از بچه‌ها رفت و با یک دستگاه ماشین سنگین برگشت. ابراهیم با سرعت از پایه مجسمه بالا رفت و طناب بلند و

محکمی را دور گردن مجسمه پیچید. سر دیگر طناب به ماشین وصل شد و بعد ماشین حرکت کرد و ناگهان مجسمه تکان

خورد, از جا کنده شد و با صدای مهیبی روی زمین افتاد و تکه تکه شد.

حاج همت


3
ابراهیم و چند نفر دیگر ازسربازهای آشپزخانه پادگان تصمیم می‌گیرند برای سربازهایی که می‌خواهند روزه بگیرند،
سحریآماده

کنند. درآن زمان تیمسار «ناجی» که بعدها فرماندار نظامی اصفهان نیز شد، فرمانده پادگان بود. به همه سربازها خبر داده

شد که: «هرکس می‌خواهد روزه بگیرد، برایش سحری و افطاری آماده می‌کنیم. »

عده زیادی از سربازها با شنیدن این خبر خوشحال شدند و با شروع ماه مبارک رمضان روزه گرفتند. چندی نگذشت که خبر

روزه‌داری سربازان به گوش ناجی رسید. او به پادگان رفت و پس از تحقیق و بررسی، دستور داد که همت را بازداشت کنند. بعد تمام سربازها را درمحوطه اردوگاه به‌خط کرد و دستورداد تا به همه آب بدهند و تهدید کرد: «اگر کسی آب نخورد، عاقبت شومی درانتظارش است.»

ابراهیم از این ماجرا خیلی ناراحت شد و تصمیم گرفت از ناجی انتقام سختی بگیرد . بنابراین وقتی از بازداشتگاه آزاد شد، نقشه‌ای کشید وآن را با دیگر سربازها در میان گذاشت. همه حاضر شدند که در اجرای نقشه به اوکمک کنند. یک شب که قرار بود ناجی برای سرکشی به آشپزخانه برود، کف آشپزخانه را شستند و مقداری روغن روی آن ریخته شد.

وقتی ناجی در آشپزخانه به ظاهر تمیز و مرتب قدم گذاشت، در همان لحظه ورود پایش لغزید و کف آشپزخانه ولو شد. ضربه

آن قدرسنگین بود که ناجی تا مدت‌ها نتوانست به پادگان بیاید و این فرصت خوبی بود تا محمد ابراهیم و دوستانش دوباره برنامه افطاری وسحری را اجرا کنند و سربازها با خیال راحت روزه بگیرند.

4
هر وقت در خانواده حرف ازدواج پیش می‌آمد، می‌گفت: «من یکی را می‌خواهم که تا قدس هم بتواند دنبالم بیاید.»
ما می‌خندیدیم که: «پس تو همسر نمی خواهی، همسفر می خواهی!»


می‌گفت: «نه همسر، نه همسفر؛ من همسنگر می خواهم!»

5
پس از اولین دیدارش با امام راحل، حال خوبی پیدا کرده بود. تا مدت‌ها از یادآوری این دیدار سرمست می‌شد. همان‌روز وقتی

از نزد امام برگشت، به شدت منقلب بود. پرسیدم: «مگر چه اتفاقی افتاده؟»
گفت: «امام دست خود را بر سرم کشید. »
بعد نفسی گرفت و گفت: «لحظه خیلی شیرینی بود؛ تا عمر دارم فراموشش نخواهم کرد. »
6
برای عملیات ما را نبردند. گفتند: «تازه از آموزش آمده‌اید. باشید برای عملیات بعدی!»


یک نفر آمد به خط‌مان کرد و برد مهمات بار بزنیم. خودش هم آستین بالا زد آمد کمک‌مان. آن شب سه کانتینر مهمات بار زدیم.

در تمام این مدت خیلی تلاش کردیم بفهمیم این طرف کیست که به ما گیر داده و از ما اینقدر کار می‌کشد. یکی دو باری هم

بچه‌ها باهاش درگیر شدند که: «تو با اجازه چه کسی ما را آورده‌ای ازمان کار می‌کشی؟» جواب نمی‌داد.

این گذشت تا این‌که گردان ما هم عملیاتی شد. رفتیم مقر یگان. مراسم نوحه خوانی بود و معاون تیپ می خواست سخنرانی

کند. کسی که به عنوان معاون تیپ رفت پشت تریبون، همان کسی بود که یک صبح تا شب با ما مهمات بار زد؛ او حاج همت

بود.

 2 نظر

بقال هم باید بداند

13 اسفند 1390 توسط غلامی

روزی شهید مدرس در راهی که از مجلس شورا به منزل می رفت،به بقالی محل رفت تا ماست تهیه کند،موقعی که

بقال مشغول کشیدن ماست بود،مدرس به شرح مسائل سیاسی و آنچه گذشته بود پرداخت و به نطق هایش در

مجلس نیز اشاره کرد. وکیل دیگری که در کنارش بود به عنوان اعتراض گفت:آقا برای چه اینها را به بقال می

گویی؟مدرس گفت:

چون این موکل من است و باید بداند و حق آن است که مردم از مسائل سیاسی و اجتماعی خبر داشته باشند.

Modarres.jpg

 2 نظر

من از این بنده ام حیا می کنم

11 اسفند 1390 توسط غلامی

حضرت عیسی به قبری عبور کرد،دید ملائکه مرده ای را عذاب می کنند،وقتی حضرت عیسی کار خود را انجام داد و به آن قبر

برگشت دید ملائکه رحمت با طبقهائی از نور بر سر آن قبر ایستاده اند.

حضرت عیسی پس از اینکه تعجب کرد نماز خواند و این موضوع شگفت آور را از خداوند پرسید،خطاب شد،یا عیسی!این مرد

معصیت کار بود.وقتی از دنیا رفت همسر او حامله بود .وضع حمل کرد ، پسری آورد. آن زن پسر خود را پرورش داد تا بزرگ شد.

مادر فرزندش را نزد معلم برد،هنگامی که معلم «بسم الله الرحمن الرحیم»را به آن پسر تعلیم داد من از این بنده ام حیا کردم که

وی را در دل زمین بوسیله آتش معذب نمایم و حال آنکه پسرش در روی زمین نام مرا می برد.

 4 نظر

خورشید یازدهم

10 اسفند 1390 توسط غلامی

 


اماما! خورشید عدالت را تو پروریده ای. مژده دیرپایی صالحان تویی. شکوه عارفانه ایمان تویی. این تویی که در یک پگاه آفتابین، بر


بلندای زمانه می ایستی و به هیئتِ آن منجی می نگری که دست مهربانش همه شمشیرهای ستم را می شکند و آفتاب


وجودش، یخ تاریخ را آب می کند؛ هر رنگ تیره و تار را از چهره جهان می زداید و بر گیسوان زمین گل برکت و عدالت و ایمان می


زند. سلام بر تو و بر فرزندت حضرت موعود. هم او که می آید تا خدا را تفسیر، عشق را تکثیر، و محبت را تقسیم کند. می آید تا


به دادخواهی ستمدیدگان، بیرق عدالت را بر دوش گیرد. خورشید یازدهم! ما هرروز با سبدی دعا به استقبال فرزندت می رویم و


در آینه قنوت قلبمان زیارتش می کنیم و بر ضریح چشمانش دخیل می بندیم تا شاهد رویش سبز لحظه ظهورش باشیم. آری،


عدالت، پاره ای از تن توست ـ ای امام عسکری ـ و جهان لحظه شمار گل آرایی فرزند تو. اینک بر تو و بر آن خورشید، بر تو و بر آن


گل غایب، بر تو و بر نایب بر حق آن غایب، سلامی بی کرانه نثار باد!


 2 نظر

اخلاق انتخاباتی نامزدها

10 اسفند 1390 توسط غلامی

1. اسراف نکردن در تبلیغات

2. انصاف در گفتار

3. احترام متقابل و دوری از تهمت

4. پرهیز از دادن وعده های واهی

5. دوری از فریب کاری

6. پرهیز از اختلافات

 نظر دهید »

استفتائات مراجع در مورد انتخابات

01 اسفند 1390 توسط غلامی

س: در نظام اسلامی،مسائلی چون رأی دادن،شرکت در راهپیمائی ها و …از نظر فقهی چه حکمی دارد؟

آیت الله شیرازی:در بیساری از موارد واجب است.


س:نظر حضرت عالی در مورد  کسانی که در انتخابات در راستای تبلیغات خود از امکانات بیت المال استفاده می نمایند چیست؟

آیت الله مکارم شیرازی:بیت المال مصارف خاص دارد که باید در آن مصرف گردد.


س:حکم شرعی خروج زوجه دائم از منزل را بیان بفرمائید؟

آیت الله فاضل لنکرانی:بر اساس منافع فقهی،لازم است زوجه عقد دائم،جهت خروج از منزل رضایت زوج را جلب کند.از این قانون کلی چند مورد استثنا می باشد.از جمله(خروج برای واجب عینی که موقوف بر خروج از منزل است.مانند حج،شرکت در انتخابات

 1 نظر

یادمان باشد....

27 بهمن 1390 توسط غلامی

یادمان یاشد، هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.

یادمان باشد، که در حرکت ،همیشه افق های تازه ی هست.

یادمان باشد، دست به کاری نزنیم کخ نتوانیم آن را برای دیگران تعریف کنیم .

یادمان باشد، لبخندمان را در آیینه جا نگذاریم.

یادمان باشد، آرامش،جایی فراتر از ما نیست.

یادمان باشد، هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها

یادمان باشد…

 

 نظر دهید »

حلول ماه ربیع الاول

05 بهمن 1390 توسط غلامی

پایان ماه حزن و اندوه اهل بیت علیهماسلام وحلول ماه پر خیر وبرکت ربیع بر همه مسلمانان مبارک باد.

حلول ماه ربیع الاول مبارک

مشکی از تن به درآرید ربیع آمده است

خم ابرو بگشایید ربیع آمده است

مژده ای ختم رسل داد که: آید به بهشت

هر که بر من خبر آرد که ربیع آمده است

.

.

.

هنگام سرور کائنات است امشب

اوقات گرفتن برات است امشب

بفرست بر محمد صلوات

زیرا که بهار صلوات است امشب

فرا رسیدن ماه ربیع الاول مبارک

تبریک حلول ماه ربیع الاول

 نظر دهید »

سلام بر امام کاظم(ع)

11 دی 1390 توسط غلامی

سلام بر تو که وارث نیکان و آبروبخش نیاکانی.

سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.

سلام بر نام معطر و زیبایت ،که الهام بخش صبوری،شکیبایی،بردباری و حلم است.

سلام بر سجاده ای که از اشک هایت خیس می شد.بر زمینی که که پیشانی و صورت بر آن می نهادی.بر آن دست ها که به درگاه خدامی گشودی و بر آن گوهرهای غلتانی که از آسمان چشمانت بر گونه نورانی می چکید.

سلام بر غل و زنجیری که از بوسه بر دست و پایت قداست یافت.

سلام بر تو،بر پدران و فرزندانت و بر شیفتگان و پیروانت.

سلام بر تو که مایه افتخار اسلامی و شیعه به وجود تو می بالد.

 نظر دهید »

تفال رهبر به دیوان حافظ درمنزل شهید خالصی

08 دی 1390 توسط غلامی

خواهر شهید خالصی گفت: وقتی حضرت آقا در منزل ما تشریف داشتند، از ایشان خواستیم تا به اشعار حافظ تفألی بزنند؛‌ ایشان هم دیوان را باز کردند که این غزل آمد “سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد/ جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید/ ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن/قوافل دل و دانش که مرد راه رسید”.

به گزارش جهان به نقل از فارس، جمعه شب و همزمان با سومین روز سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه، معظم له به منزل تعدادی از شهدای این شهر رفتند و آنها را مورد تفقد قرار دادند.


وقتی ایشان در منزل شهید «شهاب الدین خالصی» حضور می‌یابند، بعد از دیدار و گفت‌وگو با خانواده شهید، درباره نحوه شهادت شهید خالصی فرزند خانواده خالصی و شهید «غلامرضا دستم‌بویه» داماد این خانواده سؤالاتی می‌پرسند.

بعد از آن خانواده شهید خالصی از آقا می‌‌خواهند تفألی به حافظ بزنند که ایشان با محبت این خواسته را اجابت کرده و دیوان شیخ شیرین کلام را می‌گشایند که چنین غزلی‌سرایی کرده بود:

بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید

جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید

سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد
جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید

ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید

عزیز مصر به رغم برادران غیور
ز قعر چاه بر آمد به اوج ماه رسید

کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید

صبا بگو که چه‌ها بر سرم درین غم عشق
ز آتش دل سوزان و دود آه رسید

ز شوق روی تو شاها، بدین اسیر فراق
همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید

مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیمه شب و درس صبحگاه رسید

 1 نظر

ساعت فلش

كد ساعت

كد تقويم

قالب وبلاگ

به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناجات
    • مناجات خواجه عبدالله انصاری
  • گلپوته هایی از صحیفه سجادیه
  • مفتح،منادی حوزه و دانشگاه
  • حدیث روز
  • حدیث از امام سجاد
  • زخم هایی که کهنه نمی شود
  • پا جا پای حسن مقدم
  • طبیب روحانی
  • جرعه هایی از کلام نور
  • موضوع آزاد
  • فرماندهان
  • حرف دل
  • یک سبد سیب
  • پیام هفته
  • صفیر سیمرغ(معارف)
  • سپید جامگان آسمانی(وصیت نامه)
  • غبارروبی از چهره صمصام
  • فرهنگ مهدویت در فضای مجازی
  • یک آیه
  • خاطره شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار سایت

قالب وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس