به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خاطره ای از شهید زین الدین

05 بهمن 1390 توسط غلامی

اسلحه و تسبیح:


قبل از شروع عملیات والفجر 4 عازم منطقه شدیم و به تجربه در خاك زیستن، چادرها را سر پا كردیم. شبی برادر زین الدین با یكی دوتای دیگر برای شناسایی منطقه آمده بودند توی چادر ما استراحت می‌كردند. من خواب بودم كه رسیدند. خبری از آمدنشان نداشتیم. داخل چادر هم خیلی تاریك بود. چهره‌ها به خوبی تشخیص داده نمی‌شد. بالا خره بیدارشدم رفتم سر پست. مدتی گذشت. خواب و خستگی امانم را بریده بود. پست من درست افتاده بود به ساعتی كه می‌گویند شیرینی یك چرت خواییدن در آن با كیف یك عمر بیداری برابری می‌ كند، یعنی ساعت 2 تا 4 نیمه شب لحظات به كندی می‌گذشت. تلو تلو خوران خودم را رساندم به چادر. رفتم سراغ «ناصری» كه باید پست بعدی را تحویل می‌گرفت. تكانش دادم. بیدار كه شد، گفتم: «ناصری. نوبت توست، برو سر پست» بعد اسلحه را گذاشتم روی پایش. او هم بدون اینكه چیزی بگوید، پا شد رفت. من هم گرفتم خوابیدم. چشمم تازه گرم شده بود كه یكهو دیدم یكی به شدت تكانم میدهد … «رجب‌زاده. رجب‌زاده.» به زحمت چشم باز كردم. «بله؟» ناصری سرا سیمه گفت: «كی سر پسته؟» «مگه خودت نیستی؟» «نه تو كه بیدارم نكردی» با تعجب گفتم: «پس اون كی بود كه بیدارش كردم؟» ناصری نگاه كرد به جای خالی آقا مهدی. گفت: «فرمانده لشكر» حسابی گیج شده بودم. بلند شدم نشستم. «جدی میگی؟» «آره» چشمانم به شدت می‌سوخت. با ناباوری از چادر زدیم بیرون. راست می‌گفت. خود آقامهدی بود. یك دستش اسلحه بود، دست دیگرش تسبیح. ذكر می‌گفت. تا متوجه‌مان شد، سلام كرد. زبانمان از خجالت بند آمده بود. ناصری اصرار كرد كه اسلحه را از او بگیرد اما نپذیرفت. گفت: «من كار دارم می‌خواهم اینجا باشم» مثل پدری مهربان به چادر فرستادمان. بعد خودش تا اذان صبح به جایمان پست داد.


مطلب قبلی
مطلب بعدی
 6 نظر

موضوعات: فرماندهان لینک ثابت

نظر از: صداقتی [عضو] 
  • سرو
صداقتی

جالب بود . ممنون

1390/11/24 @ 10:42
نظر از: معینه [عضو] 
  • معین

سلام
زیبا بود .
ان شالله که در مسیر الهی ایشان قدم برداریم .
موفق باشید .

1390/11/13 @ 11:22
نظر از: خدادادی [عضو] 
  • کوثر زرندیه
خدادادی

انقلاب اصيل ماجلوه اي از نهضت پر عظمت حضرت رسول ا… (ص ) است . امام خميني(ره)

دهه فجر مبارک باد

1390/11/12 @ 10:50
نظر از: الزهرا (س) نصر [عضو] 
  • الزهرا(س) نصر

اهالي بهشت 4 نشانه دارند :
1) روي گشاده
2) زبان نرم
3) دل مهربان
4) قلب بخشنده
تقديم به شما كه اهل بهشتيد.
فرارسيدن ماه ربيع الاول مبارك باد.

1390/11/06 @ 01:28
نظر از: قلم [عضو] 
  • سیاه مشق

سلام
چقدر زیبا بود.
دلم تنگ شد برای دیدن ایشان و داشتن چنین دوستی. و چنین عمویی و چنین برادری و …
چقدر نایاب شده است اینگونه آدمیان.
دعایمان کنید که ما خودمان تک تک کمی شبیه این ها شویم.
دعایمان بفرمایید.
پایدار باشید

1390/11/05 @ 21:13
نظر از: یاس کبود [عضو] 
  • حضرت فاطمه - سلام الله علیها- رفسنجان

سلامخدا قوت انشاء الله اين شهيد والا قدر دست ما را هم بگيرد
التماس دعا

1390/11/05 @ 14:55


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

ساعت فلش

كد ساعت

كد تقويم

قالب وبلاگ

به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناجات
    • مناجات خواجه عبدالله انصاری
  • گلپوته هایی از صحیفه سجادیه
  • مفتح،منادی حوزه و دانشگاه
  • حدیث روز
  • حدیث از امام سجاد
  • زخم هایی که کهنه نمی شود
  • پا جا پای حسن مقدم
  • طبیب روحانی
  • جرعه هایی از کلام نور
  • موضوع آزاد
  • فرماندهان
  • حرف دل
  • یک سبد سیب
  • پیام هفته
  • صفیر سیمرغ(معارف)
  • سپید جامگان آسمانی(وصیت نامه)
  • غبارروبی از چهره صمصام
  • فرهنگ مهدویت در فضای مجازی
  • یک آیه
  • خاطره شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار سایت

قالب وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس