به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

طریقی بهتر از مهر و وفا نیست

09 اسفند 1391 توسط غلامی

خداوند بی نهایت است و لا امکان و بی زمان،اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو

گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.

خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط اعتقاد،به شرط پاکی دل،به شرط طهارت روح،به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک و دست هایتان را

از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از ناجوانمردی ها،ناراستی ها ،نامردمی ها….

                                                                                                                                                                                                                                                                      ملاصدرا

 1 نظر

سخنی گهربار از شهید خرازی

08 اسفند 1391 توسط غلامی

از مردم مي‌خواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشند، راه شهداي ما راه حق است،  اول مي‌خواهم كه آنها مرا بخشيده و

شفاعت

مرا در روز جزا كنند و از خدا مي‌خواهم كه ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهايي كه با بودنشان و زندگي‌شان به ما درس ايثار

دادند.با جهادشان درس مقاومت و با رفتارشان درس عشق به ما آموختند.

http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/Shakhes/kharazi/kamel/02.jpg

 نظر دهید »

امام موسی کاظم می فرمایند:

04 بهمن 1391 توسط غلامی

طوبی لشعتنا المتمسکین بحبنا فی غیبه قائمنا الثابتین علی موالاتنا و البراءه من اعدائنا اولئک منا و نحن منهم قد رضوا بنا ائمه

و رضینا بهم شیعه و طوبی لهم هم و الله معنا فی درجتنا یوم القیامه:


خوشا به حال آن شیعیان ما که در غیبت قائم ما به محبت ما تمسک جویند و به ولایت ما استوار، و از دشمنان ما بیزار باشند.

آنان از ما و ما از آنان هستیم. ایشان در برابر امامت ما سر تسلیم و رضا نهادند و ما نیز از شیعه بودن آنان راضی و خشنودیم.

خوشا بحال آنان، به خدا سوگند که آنان در روز قیامت در درجات ما می‏باشند.

 نظر دهید »

روز اعزام

29 آذر 1391 توسط غلامی


مرحوم پدرم اسرار داشت كه فرزندانش پس از رسيدن به سن تكليف و كسب حداقل توانايي لازم براي حمل اسلحه به
جبهه اعزام شوند و در دفاع از كشور عزيزمان مشاركت جويند . درحاليكه دو فرزند اول خانواده يعني محمد و محمود
همزمان در جبهه بودند پدرم در فكر اعزام فرزند سوم خانواده يعني احمد بود كه تازه به سن بلوغ رسيده بود و جديداً
سياهي اندكي پشت لبانش ديده مي شد با هماهنگي پدر منتظر فرا رسيدن روز اعزام بود و خود را براي اعزام آماده
مي كرد

سرانجام روز اعزام فرا رسيد احمد لباس بسيجي را به تن كرده و آماده خداحافظي شد ، مادر كه اطلاعي از موضوع
نداشت با ديدن اين صحنه به شدت شوكه و معترض پدر شد و مي گفت از خانواده ما دو نفر در جبهه حضور دارند و آيا

اين كافي نيست !؟

پدر سعي ميكرد مادر را آرام نمايد و با توضيحات خود او را راضي نمايد ولي مادر پاي خود را در يك كفش كرده بود و مي
گفت به هيچ عنوان نمي گذارم احمد به جبهه برود مگر اينكه ابتدا محمد و محمود از جبهه بازگردند در آن صورت احمد
برود . ضمن اينكه احمد هنوز سني ندارد كه به جبهه اعزام شود . پدر كه اصرار مادر در عدم عزيمت احمد به جبهه را ديد
او را به سمت درب منزل هدايت كرد و گفت باشد احمد را نمي فرستم ، شما درب منزل كنار زنان همسايه بنشين تا
ببينم چه مي شود ؟!

مادر به خيال اينكه موفق شده است با خيال راحت در درب منزل با زنان همسايه مشغول صحبت شد . خانه ما دو طبقه
بود پدر بعد از اينكه مطمئن شد مادر با زنان همسايه مشغول صحبت شده و به داخل منزل نمي آيد احمد را به طبقه
دوم برد ، لباسهايش را مرتب نمود و از پشت بام خانه با همساية پشتيمان هماهنگ نمود و او را از طريق پشتبام و خانه
همسايه پشتي به محل اعزام روانه كرد و بدين شكل سه نفر از فرزندان خود را با افتخار همزمان به جبهه فرستاد .
بيچاره مادر پس از ساعتي به درون خانه آمد و متوجه موضوع شد و مقداري بيتابي و گريه نمود و در نهايت با صحبتهاي
آرامش بخش پدر با موضوع كنار آمد .
شهيد درويش عالي دريكوندي ( ديانت )


 

 نظر دهید »

جبریل امین خادم و دربان رقیه

29 آذر 1391 توسط غلامی

گرديد فلك و اله و حيران رقيه
گشته خجل او از رخ تابان رقيه


آن زهره جيينى كه شد از مصدر عزت
جبريل امين خادم و دربان رقيه

هم وحش و طيور و ملك و عالم و آدم
هستند همه ريزه خور خوان رقيه


خواهى كه شود مشكلت اندر دو جهان حل
دست طلب انداز به دامان رقيه


جن و ملك و عالم و آدم همه يكسر
هستند سر سفره احسان رقيه


كو ملك يزيد و چه شد آن حشمت و جاهش
اما بنگر مرتبت و شان رقيه


يك شب ز فراق پدرش گشت پريشان
عالم شده امروز پريشان رقيه


ديدى كه چسان كند ز بن كاخ ستم را
در نيمه شب آن دل سوزان رقيه

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 25

ساعت فلش

كد ساعت

كد تقويم

قالب وبلاگ

به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناجات
    • مناجات خواجه عبدالله انصاری
  • گلپوته هایی از صحیفه سجادیه
  • مفتح،منادی حوزه و دانشگاه
  • حدیث روز
  • حدیث از امام سجاد
  • زخم هایی که کهنه نمی شود
  • پا جا پای حسن مقدم
  • طبیب روحانی
  • جرعه هایی از کلام نور
  • موضوع آزاد
  • فرماندهان
  • حرف دل
  • یک سبد سیب
  • پیام هفته
  • صفیر سیمرغ(معارف)
  • سپید جامگان آسمانی(وصیت نامه)
  • غبارروبی از چهره صمصام
  • فرهنگ مهدویت در فضای مجازی
  • یک آیه
  • خاطره شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار سایت

قالب وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس