به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

توجه به والدین

10 اردیبهشت 1391 توسط غلامی

روزي پدرم به من گفت: «گاهي اوقات كه به اسرار وجودي خود و كارهايم مي انديشم، احساس مي كنم يكي از مسايلي كه

باعث خير و بركت در زندگي ام شده و همواره عنايت و لطف الهي را شامل حالم كرده، احترام و نيكي فراواني بوده است كه به

والدين خودم كرده ام، به ويژه در دوران پيري و هنگام بيماري. علاوه بر توجه معنوي و عاطفي، تا آنجا كه توانايي ام اجازه مي داد

از نظر هزينه و مخارج زندگي به آنان كمك و مساعدت كرده ام.» پدرم نسبت به پدر بزرگوارش مرحوم آقاي «‌حاج شيخ محمد

حسن مطهري» تواضع و احترام خاصي داشت، هرگاه ما به فريمان سفر مي كرديم، پدرم تأكيد داشت ابتدا به منزل والدين خود

برود. هنگام ملاقات با آنان نيز صورت و دست مادرشان را مي بوسيد و به ما توصيه مي كرد كه دست آنان را ببوسيم. اگر گاهي

از صحبتهاي پدر و مادرم دلتنگ مي شدم، ايشان مي فرمود: « مجتبي! انسان هيچگاه از سخن پدر و مادرش ناراحت نمي شود.

والدين هميشه خير و سعادت فرزند خود را مي خواهند.

راوي: مجتبي مطهري

 1 نظر

درد دل

10 اردیبهشت 1391 توسط غلامی

 

این ره ، به عشق روی تو آغاز کرده ام

اصلا ، ز شوق کوی تو پرواز کرده ام


دیدی سریر حجب و حیاء مانع ام نشد

اسرار دل گشوده و ابراز کرده ام


اصحاب غصّه ، ذکر تو را بانک می زنند

من عاجزانه ، نام تو آواز کرده ام


گم گشته ام ، به کوچه و بازار سرنوشت

با یاری تو ، بابِ رها باز کرده ام


همگام با جماعت نیکو خصالها

مصداقهای سوز دلت ، ساز کرده ام


دیگر گریز می زنم از حصر ما و من

شاید ، مقام بندگی احراز کرده ام


آیا شود ، بگوش (مهاجر) صلا دهی

با اذن حق ، اراده ی اعجاز کرده ام

 نظر دهید »

خاطره ایی از شهید علی رمضانی

09 اردیبهشت 1391 توسط غلامی

شهید رمضانی

در شهرستان یك دفعه سازمان منافقین 2 دانش آموز را به پایگاه ما فرستاده بودندتا از كم و

كیف كار ما مطلع شوند. بعد از گذشت دو،سه هفته از این جریان با یكی از آنها حسابی رفیق

شدم.یك روز كه با دوچرخه او به پایگاه می رفتیم از من پرسید:شما چرا به بسیج می

روید؟گفتم:برای اینكه یك چیزی یاد بگیریم.او آنجا به من گفت:من از طرف سازمان مجاهدین آمده

ام ولی الان می بینم آنچه آنها می گفتند با آنچه شما انجام می دهید كاملا مغایرت دارد. او از من

پرسید:حالا من چكار كنم ؟ اگر به سمت آنها برنگردم آنها می آیند دنبالم و مرا كتك می زنند. من گفتم: تو بیا و این مطلب را

به آقای رمضانی بگو.وقتی این مطلب را به آقای رمضانی منعكس كرد،ایشان گفت: اگر آن چیزیكه آنها می گویند صحت دارد

برو به آنها بگو ولی اگر صحت ندارد ارتباطت را با آنها قطع كن . طوری شد كه آن فرد به جای اینكه نیروی اطلاعاتی منافقین

باشد نیروی اطلاعاتی ما شد و این برخورد آقای رمضانی موجب شد كه آن دانش آموز به جبهه بیاید و به فیض عظمای شهادت

نائل شود.

·        زمانی كه قرار شد از ایلام به جنوب برویم،محل قرارگاه كاظمین را برای خودمان در نظر گرفتیم. اولین اقدام آقای

رمضانی بر پا كردن مسجد بود. ایشان آنجا به بچه ها گفت:آیا شما می دانید چرا شما را به این سرزمین سبز آورده ایم؟چون

اینجا جان می دهد برای نماز شب خواندن.

شهید علی رمضانی (نشسته سوم از راست)

 نظر دهید »

بعد فرهنگی

04 اردیبهشت 1391 توسط غلامی

1-3آسیب شناسی  و لزوم مقابله با آن

اعتقاد به مهدویت؛پیامد های مثبتی برای بشر دارد؛زیرا ایمان به امام زمان مانع از تسلیم شدن است.ملت های با ایمان که

حضور آن حضرت را در میان خود احساس می کنند؛از حضورش امید و نشاط می گیرند و برای مجد و عظمت اسلام، مبارزه و

مجاهدت می کنند.

حال کسانی که منافعشان به خطر می افتد چه می کنند؟آیا ساکت می نشینند تا همه بافته های آنان به راحتی رشته

شود؟قطعا چنین نخواهد کرد،بلکه با روش های مختلف ،به مبارزه با افکار و اندیشه های موعود گرایی و مهدویت  می پردازد.

بنابرین با شناخت دشمن و آسیب شناسی به موقع؛می توان دشمن را در اجرای طرح ها ناکام گذاشت.البته مهدویت از زوایا و

ابعاد دیگر قابل بررسی است .

 2 نظر

در سوگ فاطمه

04 اردیبهشت 1391 توسط غلامی

 

شب است و گوهری خفته به تابوت
از این غم کل عالم گشته مبهوت
-
شب است و عالمی اندر غبار است
دل شیعه بسی اندوه بار است
-
شب است و یک گلِ پهلو شکسته
گل دیگر در این ماتم نشسته
-
شب است و مه نهان از دیده ها شد
که بغض خفته ی عالم رها شد
-
شب است و روح و جان از مرتضی رفت
ببین ظلم و تباهی ، تا کجا رفت
-
شب است و سینه ای پر سوز و آه است
درِ بیت علی ، از چه سیاه است
-
شب است و دخت طاها ، جان سپرده
ازآن ضربت که از ، بیگانه خورده
-
شب است و کودکان غم ناله دارند
به روی چشم و گونه ژاله دارند
-
شب است و گریه هاشان بی صدا شد
که لرزان زین عزا عرش خدا شد
-
شب است و شمع مادر گشته خاموش
گرفته کودکان ، لیکن در آغوش
-
شب است و خفته زهرا در دل خاک
ملائک هم بخوانندش ، به افلاک
-
شب است و دخت زهرا خون فشان است
که خاک مادر ما بی نشان است

به امید پیروی همه مسلمان از این الگوی برتر برای زندگی پاکیزه ایمانی و دور گشتن از مظاهر توحش ابلیسیان زمان ،

انشاءالله


23 400x300 دو شعر بسیار زیبا درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها





 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 25

ساعت فلش

كد ساعت

كد تقويم

قالب وبلاگ

به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناجات
    • مناجات خواجه عبدالله انصاری
  • گلپوته هایی از صحیفه سجادیه
  • مفتح،منادی حوزه و دانشگاه
  • حدیث روز
  • حدیث از امام سجاد
  • زخم هایی که کهنه نمی شود
  • پا جا پای حسن مقدم
  • طبیب روحانی
  • جرعه هایی از کلام نور
  • موضوع آزاد
  • فرماندهان
  • حرف دل
  • یک سبد سیب
  • پیام هفته
  • صفیر سیمرغ(معارف)
  • سپید جامگان آسمانی(وصیت نامه)
  • غبارروبی از چهره صمصام
  • فرهنگ مهدویت در فضای مجازی
  • یک آیه
  • خاطره شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار سایت

قالب وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس