به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تفال رهبر به دیوان حافظ درمنزل شهید خالصی

08 دی 1390 توسط غلامی

خواهر شهید خالصی گفت: وقتی حضرت آقا در منزل ما تشریف داشتند، از ایشان خواستیم تا به اشعار حافظ تفألی بزنند؛‌ ایشان هم دیوان را باز کردند که این غزل آمد “سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد/ جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید/ ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن/قوافل دل و دانش که مرد راه رسید”.

به گزارش جهان به نقل از فارس، جمعه شب و همزمان با سومین روز سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه، معظم له به منزل تعدادی از شهدای این شهر رفتند و آنها را مورد تفقد قرار دادند.


وقتی ایشان در منزل شهید «شهاب الدین خالصی» حضور می‌یابند، بعد از دیدار و گفت‌وگو با خانواده شهید، درباره نحوه شهادت شهید خالصی فرزند خانواده خالصی و شهید «غلامرضا دستم‌بویه» داماد این خانواده سؤالاتی می‌پرسند.

بعد از آن خانواده شهید خالصی از آقا می‌‌خواهند تفألی به حافظ بزنند که ایشان با محبت این خواسته را اجابت کرده و دیوان شیخ شیرین کلام را می‌گشایند که چنین غزلی‌سرایی کرده بود:

بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید

جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید

سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد
جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید

ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید

عزیز مصر به رغم برادران غیور
ز قعر چاه بر آمد به اوج ماه رسید

کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید

صبا بگو که چه‌ها بر سرم درین غم عشق
ز آتش دل سوزان و دود آه رسید

ز شوق روی تو شاها، بدین اسیر فراق
همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید

مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیمه شب و درس صبحگاه رسید

 1 نظر

جرعه هایی از کلام نور

07 دی 1390 توسط غلامی

 

1- قالَ الاْمامُ أبوُ جَعْفَر محمّد الباقر (عَلَیْه السلام)

إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیكَ خَیْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِكَ فَإنْ كانَ یُحِبُّ أهْلَ طاعَةِ اللّهِ وَ یُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیكَ خَیْرٌ; وَاللّهُ یُحِبُّك، وَ إذا كانَ یُبْغِضُ أهْلَ طاعَةِ اللّهِ وَ یُحِبّ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فیكَ خَیْرٌ; وَ اللّهُ یُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّ.

حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود: اگر خواستى بدانى كه در وجودت خیر و خوشبختى هست یا نه، به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصیت و گناه ناخوشایندى، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد; و خداوند تو را دوست مى دارد.

ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشى و به اهل معصیت عشق و علاقه ورزیدى، پس خیر و خوبى در تو نباشد; و خداوند تو را دشمن دارد.

و هر انسانى با هر كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.


2- قالَ (علیه السلام): مَنْ كَفَّ عَنْ أعْراضِ النّاسِ أقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ.

فرمود: هركس دنبال هتك حرمت - ناموس و آبروى - دیگران نباشد، خداوند متعال او را در قیامت مورد عفو و بخشش قرار مى دهد; و هركس غضب و خشم خود را از دیگران باز دارد، خداوند نیز خشم و غضب خود را در قیامت از او بر طرف مى سازد.


3- قالَ (علیه السلام): مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلایَتِنا فِی غِیْبَةِ قائِمِنا، أعْطاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ ألْفِ شَهید مِنْ شُهَداءِ بَدْر وَ حُنَیْن.([3])

فرمود: كسى كه در زمان غیبت امام زمان (عجّل الله فرجه الشّریف) بر ایمان و ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهید از شهداى جنگ بدر و حنین به او عطا مى فرماید.


4- قالَ (علیه السلام): لَوْ أنَّ الاْمامَ رُفِعَ مِنَ الاْرْضِ ساعَةً، لَماجَتْ بِأهْلِها كَما یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأهْلِهِ.

فرمود: اگر امام و حجّت خدا لحظه اى از روى زمین و از بین افراد جامعه برداشته شود، زمین اهل خود را در خود مى بلعد و فرو مى برد همان طورى كه دریا چیزهاى خود را در خود متلاطم و آشفته مى سازد.


5- قالَ (علیه السلام): إنَّ جَمیعَ دَوابِّ الاْرْضِ لَتُصَلّی عَلى طالِبِ الْعِلْمِ حَتّى الْحیتانِ فی الْبَحْرِ.

فرمود: به درستى كه تمام موجودات و جانوراان زمین و بلكه ماهیان دریا براى تحصیل كنندگان علوم ـ اسلامى و معارف الهى ـ تحیّت و درود مى فرستند.


6- قالَ (علیه السلام): لَوْ أُوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَةِ لا یَتَفَقَّهُ فِی الدّینِ، لَأَوجَعْتُهُ.

فرمود: اگر جوانى از جوانان شیعه را نزد من بیاورند كه به مسائل دین ـ و زندگى ـ آشنا نباشد، او را تنبیه و تأدیب خواهم كرد (تا به دنبال تحصیل مسائل دین برود).

 نظر دهید »

طبیب روحانی

06 دی 1390 توسط غلامی

حکایت هایی از آیت الله کشمیری:

زیبا فرمودند!

یک نفر از طلاب کویتی ( یا بحرینی) که جوان بود و گاه گاهی محضراستاد حضور پیدا می کرد؛ یک روز عرض کرد: خدمت آیت الله بهجت که رسیدم، از من پرسید:

درس چه می خوانی ؟

گفتم: مقدمات ( اولین کتابی است که طلاب می خوانند).

فرمود:

بر شما باد بر مؤخرات ( یعنی توجه شما به مقصود و محبوب و ذی مقدمه باشد).

استاد فرمود: ایشان زیبا فرمودند!!


▪ امتحان است

یکی از افرادیکه با جنابش محشور و متصل بود و مشکل عیال داشت که به بعضی امراض مبتلا بود خدمت استاد عرض کرد:

پیش عده ای از اولیاء الهی رفتم و هر کدام دستوری دادند و انجام دادم اما نتیجه ای نگرفتم. آیا این مرتاض خانواده، اثر گناهانم هست که او خوب نمی شود؟

فرمودند:

این مسئله برای شما امتحان است، اگر صبر کنید خداوند در عوض عطای بزرگی به شما خواهد داد.


▪ نفس زکیه و نماز مقبول

روزی از محضر آیت الله کشمیری سؤال شد :

آقای کوهستانی را چگونه یافتید؟

فرمود:

او صاحب نفس زکیه بود.

با ایشان ملاقات کردم و یک نماز نیز به ایشان اقتداء کردم، خیلی برای من جالب توجه بود و لذت بردم و از نمازهایی بود که مطمئن هستم مورد قبول واقع شده است.


▪ عنایت سیدالشهدا(ع ) در وادی السلام

از استاد درباره مشاهداتش در وادی السلام سئوال شد ، فرمودند:

روزی به وادی رفتم، شخصی بود به نام شیخ مالک که اهل علم نبود، به من گفت: من از اینجا زیارت امام حسین علیه السلام را می خوانم شما هم همراهم بخوان!

او زیارت امام حسین علیه السلام را می خواند و من پشت سرش می خواندم.

با آنکه از آنجا تا کربلا خیلی مسافت بود، کربلا را مشاهده می کردم…


▪ علم بدون تهذیب

نظر استاد این بود که علم بدون تهذیب فایده ای ندارد و اهل علم باید در حضور خدا باشند و می فرمودند:

« شرف اهل علم فقر است، چی شده بعضی ها هی خارج کشور می روند…».


منبع :مقاله حمیدرضاقائدامینی

 1 نظر

چند جهنم دنیوی،ساخته گناهان

05 دی 1390 توسط غلامی

1- جهنم اضطراب و ناآرامی‌

امروزه اضطراب ها به صورت افسردگی، بی قراری، ضعف اعصاب، وسواسی فکری، بی خوابی و… در جهان غوغا می کند، و متأسفانه این آمار بیشتر در کشورها و بین افرادی شایع است که یا از دین و ایمان عاری هستند و یا در ضعف دینی به سر می برند. در سال 2000 م خودکشی در آمریکا 29 هزار مورد و در سال 2001 م، 15 هزار مورد قتل گزارش شده است.

2- جهنّم کم ظرفیتی‌

کم ظرفیتی و نداشتن سینه ای گشاد و باز، خود یکی از جهنم های گناه است؛ قرآن کریم در این مورد می فرماید: «فَمَنْ یرِدِ اللَّهُ أَنْ یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یرِدْ أَنْ یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقاً حَرَجاً کَأَنَّما یصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یؤْمِنُونَ» «آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای [پذیرش] اسلام گشاده می سازد و آن کس را که [بخاطر اعمال خلاف و گناهانش] بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آنچنان تنگ می سازد که گویا می خواهد به آسمان بالا رود، این چنین خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.»‌

3- بدگمانی‌

سوءظنها و توهّمات نسبت به خالق هستی، نسبت به انبیا، اولیا، پاکان و مردم و اطرافیان از عوامل نگرانی و جهنَمی است که بسیاری از مردم در زندگی خود از آن رنج می برند.‌

امام علی علیه السلام فرمود:«سُوءُ الظَّنِّ یفْسِدُ الْأُمُورَ وَ یبْعَثُ عَلَى الشُّرُور؛(5) بدگمانی امور (و کارها) را به فساد می کشاند، و به بدی و شرارت وامی دارد.»‌

چون شخصِ دارای سوء ظنّ، خود اهل گناه و خلاف است، گمانش بر این است که دیگران نیز مانند او هستند؛ لذا به هیچ کسی خوشبینی ندارد و با هر کسی باشد، در جهنَم بَدبینی خود می سوزد.‌

 



 نظر دهید »

زخم هایی که کهنه نمی شود

05 دی 1390 توسط غلامی


... یادش بخیر
جزیره مجنون بودیم، هم راننده تانکر بودم و هم کمپرسی.
سه چهار روز بود از مسیر جاده به طرف مقر فرماندهی که می رفتم ،حس می کردم که بوی قرمه سبزی و سیر می آید.
فکر می کردم یا بعثی ها، قرمه سبزی می پزند، یا چند تا از بچه های خودمان دارند داخل سنگر غذا می پزند.
روز سوم، وقتی موضوع را به بچه ها گفتم: یک مرتبه فرمانده صدا زد: شیمیایی!


و بچه ها سریع چفیه ها را خیس کردند و جلوی صورتشان گرفتند.
چند روز بعد در حین رانندگی حالت تهوع گرفتم، تا اینکه یک روز داخل سنگر بیهوش شدم.
بعد از ترخیص از بیمارستان به منطقه برگشتم و در عملیات بیت المقدس 2 در ماووت عراق روی” مین”
رفتم و پای چپم را از دست دادم.

ملا مهدی در پاسخ به این سوال که ازمسئولین چه درخواستی داری گفت: “فقط خدمت برای سربلندی ایران؛ من هیچ چیز از کسی نمی خواهم، چون همه انسانند و قادر نیستند تا همه نیازها را برآورده کنند.

از او پرسیدم: از این وضعیت خسته نشده ای؟ و گفت: من جانبازی ام را با میلیاردها پول و ثروت عوض نمی کنم. پاهایم و سوزش سینه ام را به حضرت دوست تقدیم کرده ام. خوشحالم و افتخار می کنم.
از او پرسیدم: همسرتان را در چند جمله توصیف کنید؟ و گفت: او گل است و من خار

نگاهی به مبارزات انقلابی

... در سنگلج تکیه امام حسین(ع) داشتیم و بچه های تکیه در تظاهرات های خیابانی شرکت داشتند.
در بحبوحه ملی شدن نفت داخل یک مغازه توزیع نفت کار می کردم.
آن زمان ثروتمندان در اولویت بودند و زمانی که نوبت به مردم عادی می رسید، نفت تمام شده بود.
یک روز گفتم:همه به صف بایستند و بر اساس نوبت پیت های خود را پرکنند همین امر باعث شد تا ماموران نیمه شب به خانه ما بریزند.
گفتم: آقا! بشکه های نفت خانه من خالی است و حتی یک قطره برای گرمای اطاق نداریم و همه با تعجب به داخل بشکه ها و من نگاه می کردند.
- به دلیل پرونده سازی های زیاد ساواک مجبور شدم به مشهد مقدس نقل مکان کنم و تا بهمن 57 آنجا بودم.

le="margin: 0pt 25px; text-align: justify;" dir="rtl">عباس، فاطمه، زهرا، زینب، احمد و حسین همراه با مادر “مهین شفیع پور” زیر سایه پر مهر مردی زندگی می کنند که هیچ توقعی مادی و دنیایی ندارد و چشمانش آنقدر اشک را تحمل می کند تا غم کهنه اش را به هیچ کس بروز ندهد و او با غرور و عزت زندگی می کند.

 نظر دهید »

چند گنج بزرگ دنیااز زبان...

01 دی 1390 توسط غلامی

امام صادق  می فرمایند:

1)شیرینی عبادت را جست وجو کردم،پس آن را در ترک گناه یافتم.

2)رقت قلب را جست و جوکردم،پس آن را در گرسنگی و تشنگی یافتم.

3)بهشت را جست و جو کردم،پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.

4)فضیلت جهاد را جست و جو کردم،پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.

5)دوستی قلب را جست و جو کردم،پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.

6)عزت را جست و جو کردم،پس آن را در درستی و راستی یافتم.

 

 نظر دهید »

حدیث روز

27 آذر 1390 توسط غلامی

رسول اکرم(ص): مهدی از فرزندان من است. اسم او‏ اسم من و کنیه اش کنیه من (ابوالقاسم) است. از نظر اخلاق شبیه ترین مردم به من است. برای او غیبت و سیرتی است که در آن، بسیاری گمراه می شوند. آنگاه مثل شهاب ثاقب می آید و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد.

 1 نظر

مفتح،منادی حوزه و دانشگاه

26 آذر 1390 توسط غلامی

به مناسبت 27 آذرماه سالروز شهادت شهيد دكتر مفتح

27 آذرماه سالروز شهادت رادمردي است كه در راه پيوند دو نهاد انسان‌سازِ حوزه و دانشگاه لختي به خود ترديد راه نداد و كوشا و ساعي عمر گرانمايه خود را در راه تعالي و سعادت جامعه مبذول داشت شهيد مفتح راه سعادت امت را اسلام مي‌داند و عقيده دارد برنامه‌هاي عبادي اين آيين، انسان‌ها را نجات مي‌دهد وي معتقد است كه شعائر و سنت‌هاي مذهبي مردم ايران در مقابل شدائد مقاوم بار آورده است. با وجود آن كه شهيد مفتح عالي‌ترين درجه‌هاي تخصص را در حوزه و دانشگاه احراز كرده بود، به برنامه‌هاي تعبدي و اعمالي كه سازنده روح وروان انسان‌هاست، توجه داشت و دعا را يكي از سرمايه‌هاي بسيار ارزنده و از حقايق مسلم اسلام و قرآن مي‌دانست آن متفكر عالي مقام در خصوص دعا و نيايش مي‌نويسد: نيايش درخواست كمال، مقام، موقعيت و خلاصه همه چيزي است كه بايد با لياقت و كارداني به دست نيايشگر آيد و تكرار اين دعا و خواستن مانند شعاري است كه در روح انسان، اثر مي‌گذارد و در او نيروي اميد و عشق و علاقه به وجود مي‌آورد و او را دوره رسيدن به آن هدف به تكاپو و جنبش وامي‌دارد و در اسلام هيچ‌گاه دعا به جاي عوامل طبيعي و علل و اسباب به حساب نيامده بلكه هميشه همراه و در كنار آن اسباب قرار مي‌گرفته است.»
آن انديشمند سترگ بر اين باور است كه اگر استعمار بگذارد مسلمانان جهان با هم ارتباط يابند و اختلافات مرزي و قومي از بين برود اقتدار اسلامي ارمغان آن است كه توفان استعمار را در هم مي‌پيچد. اين توان مذهبي اگر تحقق يابد ديگر به ابرقدرت‌ها اجازه چپاول، غارت و سلطه‌گري توام با ظلم و ستم به محرومان را نمي‌دهد به حقيقت آن انديشمند والامقام منادي وحدت تمامي اقشار جامعه بود كه با الهام از قرآن و سخنان اهل بيت قوميت‌گرايي، مليت‌پرستي و گرايش‌هاي نژادي را آفتي مهلك براي اين تشكل قومي اعلام مي‌دارد. مي‌گويد:
ناسيوناليسم حربه استعمار است و از اين طريق بين مسلمين بذر نفاق و تفرقه مي‌افشاند. او در سخنان و نوشته‌هاي نيكوي خويش از دام‌هاي گوناگوني كه استكبار براي مسلمانان تدارك مي‌بيند پرده برداشته، به اين حقيقت اشاره مي‌كند كه وقتي امپرياليست‌ها احساس كردند روند سلطه بر مسلمين قابل دوام نخواهد بود و ممكن است اين مردم هويت ديني خويش را بازيابند و زنجيرهاي اسارت را پاره كنند، كوشيدند تا حس ديني مردم را ضعيف كرده ترديد و دودلي در پايه‌هاي اعتقادي آنان به وجود آورند و با آسودگي خاطر به غارت منابع آنها مي‌پردازند.
عشق به اهل بيت:
مرحوم مفتح در خانواده‌اي تربيت شد كه ناشر فرهنگ اهل بيت بودند و پدر بزرگوارش در روضه‌ها و سخنان شيواي خويش به مدح و منقبت اهل بيت مي‌پرداخت و اين فرزند پاك طينت از دوران كودكي با عشق به اين خاندان آشنا گرديد. طبيعي است چنين روندي، ارمغاني چون محبت به ساحت مقدس آن چشمه‌هاي ولايت و امامت را به دنبال دارد. اما دكتر مفتح از راه ديگر به تعميق اين علاقه پرداخت و آن افزايش معرفت خويش نسبت به اين خاندان بود. او هرچه بر ايمان و شناخت خويش و اطاعت از اوامر الهي سعي و مجاهدت مي‌كرد حب فطري و ملكوتي را در وجود خود افزون‌تر مي‌ساخت به طوري كه هرچه را از خدا و منتسب به او بود، دوست مي‌داشت.
از سوي ديگر چون عاشق كمالات بود و اهل بيت را آراسته به فضائل مي‌شناخت آنان را شايسته دلبستگي و مهروزي مي‌دانست و با اين عشق و محبت دل را صفا مي‌داد و روان را در چشمه اين علاقه، تطهير مي‌نمود. عشق و گرايش قلبي آن شهيد نسبت به ستارگاني درخشاني آسمان ولايت و خاندان پيامبر تنها علاقه‌اي معمولي نبود بلكه اين ارتباط قلبي وسيله جذب و جلب معنويات و بهره‌ گرفتن از خورشيد معرفت و معنويت آن بزرگواران شد. همچنين اين عطوفت معنوي آن شهيد را به جهت‌گيري در مقابل مسائل عصر خويش واداشت و ضمن تلاش‌هاي فكري و تبليغي با الهام از سيره اهل بيت به ستيز با ظلم برخاست و در اين راه يك لحظه آرام ننشست و خود را موجي دانست كه آسودگي آن با عدم، مساوي است آن مجتهد ژرف انديش بر اين باور بود كه زيارت بارگاه اهل بيت و سوگواري براي اين خاندان دل‌ها را احيا كرده، درس فداكاري و قيام به انسان‌ها مي‌آموزد.
ستيز با جهل و خرافات:
شهيد مفتح مبارزه با عنصريت جهل را مهم‌ترين وسيله براي مبارزه عليه رژيم پهلوي مي‌دانست او عقيده داشت براي ايجاد تحول در انديشه‌هاي مردم لازم است آنان را از دره ناداني به قله آگاهي رسانيد وي بعثت پيامبر اسلام را نهضتي علمي- فرهنگي مي‌دانست كه بر پيكر مرده اجتماع آن عصر روحي تازه دميد و اين تحول ريشه‌دار علمي تمامي مسائل اخلاقي و اجتماعي را بر پايه تعقل و مباني علمي قرار داد. سلسله مقالاتي كه تحت عنوان نقش دانشمندان اسلام در پيشرفت علوم، در مجله مكتب اسلام(سال چهارم) از سوي استاد به رشته تحرير درآمد، در پي همين مقصود بود. نفرت ايشان از ناآگاهي و خرافات و مسائل موهوم در نوشته‌ها و مقالات و سخنراني‌هايش به خوبي آشكار است و گويا رنج آن انسان متفكر از مسائل خرافي و جهل توده‌ها بيشتر از ناگواري‌هاي ديگر است. از نظر ايشان توسعه علم و پيشرفت افكار تاثير غيرقابل انكاري در بالابردن سطح اعتقادات و باورهاي ديني مردم دارد. او مي‌گويد: پاره‌اي از خرافات و افكار بي‌اساس چون پرده‌اي چهره نوراني حقايق اسلام را مي‌پوشاند و حربه برنده‌اي به دست دشمنان و غارتگران سرمايه‌هاي مادي و معنوي مسلمين مي‌دهد.
تكبير وحدت:
در زماني كه تبليغات استثمارگران، دانشگاه را در نظر علما به عنوان مركز كفر معرفي مي‌كرد و تحصيل علوم جديد اعراض از دين شمرده مي‌شد، شهيد مفتح بي‌اعتنا به افكار موهوم استعماري در حالي كه از استادان برجسته حوزه علميه قم به شمار مي‌رفت با انتخابي آگاهانه پا به دانشگاه و جمع دانشجويان نهاد. در آن ايام ايشان درجه اجتهاد را در حوزه احراز كرده بود و پس از مدتي حضور در دانشگاه موفق به اخذ درجه دكتري شد و ساواك در حركتي حساب شده با دعوت ايشان به دانشگاه براي تدريس مانع از رفتن او به قم شد تا از فضاي حوزه دور شود اما آن متفكر پرهيزكار براي تقويت آموزه‌هاي اسلامي و بوجود آوردن تحولي در فرهنگ اين كانون علم و همكاري با استاد شهيد مطهري كه آن وقت در دانشكده الهيات بود اين دعوت را پذيرفت. اين دو انديشمند مسلمان از سال‌ها قبل در سنگرهاي مختلف مشغول فعاليت‌هاي فكري و فرهنگي بودند. دكتر مفتح در شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز تهران دركنار شهيد با فضيلت، استاد مطهري در شكل‌دهي و هدايت مبارزات اسلامي ملت ايران، بويژه مردم تهران، نقش فعالي داشت و در تلاش‌هاي علمي و اجتماعي دست در دست شهيد مطهري و به همراهي او پيش مي‌رفت.
يكي از شيوه‌هاي اخلاقي شهيد مطهري اين بود كه در انجام كارهاي حساس همواره از دوستان نزديك و با وفاي خويش مدد مي‌گرفت و كارها را به نام و به دست آنان اجرا مي‌كرد و خود به طور غيرعلني حساب كار داشت. يكي از افرادي كه بيش از هركس ديگر در ارتباط با استاد شهيد اين مسئوليت را مي‌پذيرفت، دكتر مفتح بود. وي عقيده داشت استاد مطهري در تاريخ معارف اسلامي هيچ‌گاه فراموش نمي‌شود و در بزرگداشت شهادتش فرمود: آنچه بيشتر ما را ناراحت كرده، آن تقوا و معنويت، عرفان و پاكي مرحوم آقاي مطهري است و به حق جز براي خدا و اسلام به هيچ چيز نمي‌انديشيد. در جلسه مورخه 25/9/51 گروه فلسفه و حكمت اسلامي دانشكده الهيات كه با حضور دكتر مفتح، استاد مطهري و اساتيد ديگر تشكيل شد درباره يك طرح تحقيقاتي، مذاكراتي به عمل آمد و مقرر شد كتاب ابوعلي سينا پس از مقابله با نسخ خطي معتبر ترجمه و همراه با متن اصلي چاپ شود، كه دكتر عزتي قسمت منطق و دكتر مفتح بخش فلسفه آن را براي اين مهم عهده‌دار گرديدند. ناگفته نماند كه در اين سال‌ها شهيد مفتح در گروه فلسفه و حكمت اسلامي دانشگاه تهران عضويت داشت در حالي كه مدير اين گروه استاد مطهري بود بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به استاد مطهري پيشنهاد تصدي رياست دانشكده الهيات را دادند كه ايشان نپذيرفتند و مرحوم مفتح را معرفي كردند. وي كه سرپرستي كميته انقلاب اسلامي منطقه چهار را عهده‌دار بود، رياست دانشكده الهيات و معارف اسلامي را پذيرفت و در دانشگاه براي تغيير برنامه‌هاي درسي و ايجاد وحدت بين حوزه و دانشگاه جديت فراواني بكار برد نامبرده در دانشكده الهيات كلاس‌هاي منظم و مختلفي ترتيب داده بود كه شهيد مطهري، حجت الاسلام رفسنجاني و  در آن شركت مي‌كردند. استاد مفتح با عضويت در شوراي گسترش آموزش عالي كشور سعي در پايه‌ريزي يك دانشگاه اسلامي نمود كه با شهادت ايشان، برنامه مزبور ناتمام ماند.
 نظر دهید »

ساعت فلش

كد ساعت

كد تقويم

قالب وبلاگ

به وبلاگ نجد خوش آمدید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناجات
    • مناجات خواجه عبدالله انصاری
  • گلپوته هایی از صحیفه سجادیه
  • مفتح،منادی حوزه و دانشگاه
  • حدیث روز
  • حدیث از امام سجاد
  • زخم هایی که کهنه نمی شود
  • پا جا پای حسن مقدم
  • طبیب روحانی
  • جرعه هایی از کلام نور
  • موضوع آزاد
  • فرماندهان
  • حرف دل
  • یک سبد سیب
  • پیام هفته
  • صفیر سیمرغ(معارف)
  • سپید جامگان آسمانی(وصیت نامه)
  • غبارروبی از چهره صمصام
  • فرهنگ مهدویت در فضای مجازی
  • یک آیه
  • خاطره شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار سایت

قالب وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس